خانه‌ی موقتی



یه زمانی یه دوره ای را تو یه موسسه ای شروع کردم! با جو کلاس آشنا نبودم با اون موسسه هم و همین طور با سبک تدریس! و .چون مربی جلسه‌ی اول گفته بود ما این‌جا بر اساس استانداردها درس میدیم هر‌چی میشد می گفتم خب لابد باید همین‌جور باشه !   مدتی بعد از همون دوره با یه مربی دیگه کلاس گرفتم. کلاسش بر خلاف قبلی زمان بندی دقیق‌تری داشت و در کل کلاس مفیدتری بود راستش حس خوبی ازین موضوع بهم دست نداد ازین که دوره ی قبل هرچی پیش اومد بدون این که قدمی برای تغییرش بردارم   خیال کردم خب همینه دیگه و سعی کردم خودم را با شرایط وفق بدم و حتی اذیت هم بشم! .بعد یاد این جمله افتادم : به جای این که دنیا را فرش کنی کفش پات کن!حس کردم این قدر این جمله ملکه ی ذهن من شده که تو هر شرایطی قرار بگیرم سعی می کنم خودم را با اون شرایط هماهنگ کنم و خیلی کم پیش اومده که در جهت تغییر شرایط پیرامونم بربیام*

شاید برای خیلی جاها این ملکه خانم خوب فرمون بده اما خیلی وقت ها هم هست که عاقبت فرمون دادنش ضربه مغزی شدنه

بعضی وقت ها مثل این می مونه که بخوای یه فیل را تو یه لیوان جا بدی.شدنیه؟   

گاهی آدم دوست نداره کفش پاش کنه .نه به اندازه ی کل دنیا .اما به اندازه ی خونه ی خودت.به اندازه اتاق هات .میتونی که فرشش کنی و با خیال راحت پا راه بری؟

خواستم به این برسم که گاهی آدم چون از شرایط دیگه خبر نداره خیال می کنه همیشه و همه جا همین جوره و گاهی بعضی شرایط این قدر الکی سخت هستن و روی فرد فشار میارن که بهش آسیب جدی میرسه و استعداد هاش میسوزه یا زمانش هدر میره و.

+بعضی شرایط از ذهن و درون آدم میان .هرچقدر هم که محیط عوض بشه باز همونه .مگر این که ذهن عوض بشه

+این پست موارد استثنا را شامل نمیشه پس به همه چی نمیشه تعمیمش داد!

 

*پست نوشته شده در دی ماه 95  ویراستاری!! در آذر 98  = من الان این ویژگی را در وجودم کم رنگ و کم رنگ تر کردم


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آپادانا سازه برترین سایت های بازی انفجار نقد فرق تصوف طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل www.everythings.com صفحه شخصی آرام سرامیک خودرو - تهران، امیر نیکبخت تولید محتوا و سئو سایت تاک مارکتینگ پزشکی - مرکز لیزر موهای زائد در رشت زیرِ این کتاب ها مدفون